قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیمه جون» ثبت شده است

مکالمه جناب قیدار و همسرشان در کتاب قیدار نوشته رضا امیرخانی :

جناب زهیر خیلی مرد بود ، اما زنش مردتر بود...

ما که وابسته ایم به جناب جون و از زمره غلامان ، اما

شهلاجان تو محضری از تیر و طایفه ی زن جناب زهیر هستی !

حق...حق...


 ص 264

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۱ ، ۲۰:۳۰
سیدخلیل