قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

سلام. یک سال دیگر نیز گذشت...

این‌که در شب قدر چه بخواهیم، خود چالش کمی نیست تا اینکه توقع برآورده شدن‌ش را داشته باشیم. 

بنظرم اصل، همان دانستن «چه خواستن» است وگرنه تسهیل هدف و رسیدن به خواستن خود به‌خود انجام می‌شود.

حضرت عطار می‌فرماید:

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

امیدوارم در انتخاب راه و اهداف‌مون اشتباه نکنیم.

یاعلی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۸
سیدخلیل

سلام

بعد از حدود یک سال به اینجا سر زدم و خانه تکانی کردم. چند مطلب پیش‌نویس را منتشر کردم و امکانات وبلاگ را ارتقاء دادم و دامنه‌ی skhalil.ir را به آن متصل کردم.

به دست‎نوشته‌های 5 سال پیش خود می‌خندم. امان از آینده‌ای نه‌چندان دور که به زمان حال بخندم. هرچند فرمود: این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست!

دوستی چند روز پیش مرا خطاب کرد:  "جوان جویای نام"

نکته‌ و تذکر خوبی بود. در گیر و داد فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی، چقدر در پِی نام‌م؟ نکند هوای نفس‌ای که شهید همت تذکر می‌دهد شامل حال‌م بشود؟

امیدوارم کارهای ما برای خدا باشد.

یاعلی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۰۷
سیدخلیل

سلام. این یک نوشته خاک خورده به تاریخ هفده مردادماه 92، در کشاکش خدمت سربازی‌ست.

در حرکتی انتحاری، پس از مدت ها دیروز به وبلاگ دوستان سر زدم که بیشتر باعث شد این مطلب را منتشر کنم.

بیش از دوسال از این نوشته میگذرد و کمی از حسرت گذران عمر در من کم شده، شاید بدلیل تشخیص ضعف ها و نقات قوت شخصیت‌م. اما بهرحال هشداری‌ که حضرت علی(ع) ابراز کرده‌اند را جدی بگیریم که:


قصار ۲۱ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: ترس قرین یأس، و کم رویى همراه با محرومیت است. فرصت به مانند ابر گذرا مى‏گذرد، پس فرصت‏هاى نیک را غنیمت دانید


و غنیمت شمردن فرصت در نگاه رهبرم.


تصور کنید الان شب پنجم دیماه 91 ست.

حدود هفت ماه و پانزده روزِ پیش!

من در پادگان آموزشی هستم، در یک شهر کویری بد آب وهوا ، جایی‌که همه بچه‌ها تا روز آخر دوره از آنجا متنفر بودند.

شام را که بعد از اقامه نماز مغرب وعشا خوردیم(غذا چه بود و چطور خوردیم بماند) ، در راه برگشت از غداخوری به آسایشگاه به آسمان نگاه کردم، فکر می‌کنم اوایل ماه قمری بود. هلال نازک ماه را در آسمان دیدم . پیش خودم گفتم خدایا کِی قرص کاملِ ماه را می‌بینم؟ آن‌وقت دوهفته! از مدت آموزشی گذشته و این حس خوبی‌ست.

فکر نکنید گذشتن دوهفته درآن پادگان آسان بود!.

دوهفته گذشت.

نیمه ماه شد و قرص ماه ، کامل. پیش خودم گفتم خدایا دوباره می‌شود قرص کامل ماه را میبینم؟ ، آن‌وقت شِش هفته از مدت آموزشی گذشته! و این حس خیلی خیلی خوبی بود.

فکر نکنید گذشتن شش هفته درآن پادگان آسان بود!.

شش هفته گذشت .

و الان حدود هفت ماه از اولین هلال کاملِ ماه دوره خدمت سربازیِ من گذشته است.

الان؟ الان ماهِ قشنگِ ماهِ خدا اُفول کرده ، در آسمان گم شده ، مثل من که در خودم گم‌م.


پ.ن1: آقا ولی واقعا آسفالت شدیم تو آموزشی :دی،

پ.ن2: چهار نفر فوت شدن در آن زمستان ناجوانمرد. خدا رحمتشون کنه.

پ.ن3: کمی از متن اصلی بدلیل خیلی زرد بودن ویرایش شد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۵
سیدخلیل

سلام. وقتی قریب به ده مطلب پیش‌نویسِ آماده‌ی انتشار داری، یعنی حرف های نزده، یعنی درگذر زمان برای حرفایت هیچ اهمیتی قائل نشدی...

این روزها که مهمان خدا هستیم قرار است خواست ما مهمانان، معطوف به پذیرایی صاحب‌خانه باشد.

اصولا خواست انسان ...

هووف، چقدر ذهن‌م آشفته‌ست.

در همین لحظه به ذهن‌م خطور کرد این مطلب را هم به عنوان یازده‌مین پیش‌نویس ذخیره کنم اما،

اما باشد بهانه‌ایی برای انتشار دیگر مطالب.

رمضان‌الکریم بر شما مبارک.

التماس دعا.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۵
سیدخلیل
دل‌گیری آدم زمانی بود که خدا او را از نزد خود راند  ، آدم‌ی که به زمین آمد و مرا زاد .
من زاده‌ی آن دل‎‌گرفتگیِ ازلی‌ام .
پر از دلتنگیِ عمیق این سالیان دراز...

بعد نوشت:
و من مُردم از این دلتنگی


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۰۰:۲۶
سیدخلیل
یک :
مورچه‌ای را دیدم
روی آب راه می‌رفت
آرام ، آرام ، آرام ...
شاید  بخاطر بی‌گناهی‌اش بود...

دو :
کلاغی را دیدم
یک پا نداشت
بال‌هایش اما
سالم بودند
شاید اینطور با خدا معامله کرده بود:
یک پا در مقابل یک بال ...
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۷
سیدخلیل

سلام

رمضان‌الشریف آمد و ما دوباره برحَسَب چرخش روزگار به مهمانی خدا دعوت شدیم. و البته هنوز به خدا نرسیدیم...

چرا نخورن و نیاشامیدن را در تمام این 16ساعت تحمل می‌کنیم ؟

برای اینکه خدا گفته ؛ خدا حرام کرده!

چرا همین‌که بعد از افطار جرعه‌ای آب مینوشی ، تمام سختی این 16ساعت فراموش‌ت می‌شود؟

برای این‌که به حلال خدا دست‌ یافتی!


نویسنده به خود متذکر می‌شود: مطمئن باش در پی هر حلالــی آرامشی هست و عذابی در پی هر حرامــی!

نویسنده به شما متذکر می‌شود: لطفا! خواهشا! حلال خدا را به حرام آن نفروشید. حداقل کم! نفروشید.

پ.ن1: رمضان‌الکریم بر شما مبارک؛ دعا کنیم شامل "اللهم اغن کل فقیر" شویم!

پ.ن2:اللهم ارزقنا رزقاً حلالا طیبا.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۰
سیدخلیل

سلام

سعی کنید بیماری‌هایی که به سراغ‌تان می‎آید را دست کم نگیرید. چرا که موهبتــی‌ست از طرف حضرت حق.

اما همین موهبت گاهی به شکل عذاب! ظهور پیدا می‌کند . سعی کنید این را هم دست کم نگیرید.


پ.ن 1: تحمل عذاب دنیوی راحت‌تر است از عذاب اُخروی.

پ.ن 2: امروز حساسیت‌م به اوج خودش رسید و حدود 50 عطسه در روز رو تجربه کردم:دی ، واقعا عذابی بود برای خودش ...

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۲۱:۰۸
سیدخلیل

فردا بهار تمام می‌شود، چقدر زود گذشت...


بهار امسال شروع دوره جدیدی را در زندگی‌م رقم زد. امیدوارم تا بهار سال آینده از دوره فعلی نهایت استفاده را کرده باشم، ان‌شاءلله.

همین ؛ یاعلی.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۵
سیدخلیل

امروز وقتی یا من ارجوه را شنیدم دلم ریخت ، بهار خدا؟ ماه رجب ؟ من؟

چقدر زود رسیدی ، بهار در بهار شد.

بهار عبادت حضرت حق و بهار طبیعت !


ماه رجب یکی از ماه‌‎های حرام است ، چرا؟ شاید بخاطر اینکه حتی خدا دوست ندارد خونی در بهارش ریخته شود.

حرفِ زیادی ندارم ، فقط همان فراض عجیب دعا همه چیز را میگوید:

یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً
خدای مهربان‌م:
جداً تو تنها لایق سپاس‌گزاری هستی .
یعنی حتی اگر من از تو نخواهم تو از رحمتت به من میبخشی.
بی‌تعارف بگویم : ناک‌اوت‌م کردی! 

جهت مطالعه بیشتر: 1 و 2

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۵۸
سیدخلیل