آدمـــیزاد
چهارشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۲۶ ق.ظ
دلگیری آدم زمانی بود که خدا او را از نزد خود راند ، آدمی که به زمین آمد و مرا زاد .
من زادهی آن دلگرفتگیِ ازلیام .
پر از دلتنگیِ عمیق این سالیان دراز...
بعد نوشت:
و من مُردم از این دلتنگی
من زادهی آن دلگرفتگیِ ازلیام .
پر از دلتنگیِ عمیق این سالیان دراز...
بعد نوشت:
و من مُردم از این دلتنگی
دل گرفتگی از آدمی ک میتوانست بسیار بهتر از این باشد و نیست . . .
ولـــــــی
شاید خواست خدا این باشه ک من ٍ آدم تجربه کنم
،بزرگ شم (از نظر فهم و شعور)
زمین بخورم ، بلند شم
،نا امید شم ،گله کنم
و در نهایت راهشو پیدا کنم راه رسیدن به آرامش ، خواسته ها و آرزوها
راهی ک نه حقی از کسی ضایع شه و نه رنجشی
راهی ک ب بیراهه ختم نشه
راهی ک شاید لازم باشه از بعضی از خواسته هات بگذری تا به اون آرامشه و خواسته ای ک بالاتر و بارزشتره برسی