گفتگوی حضرت اباعبدالله(ع) با حضرت عباس در آخرین لحظات عمر حضرت عباس ، از کتاب سقای آب و ادب ، نوشتهی سیدمهدی شجاعی:
- هرگاه پیش رویم راه میرفتی ، قلبم میشکفت و دلم میگفت: لاحول و لاقوة الاّ بالله. همه عمر زنگار از وجودم میزدودم تا شما را دمی به تجلی بنشینم.
- بعد از پدر، دلیرتر از تو ندیدم. شاگردیام به کمال رسیده است در آستان شما.
- مادر دهر از تو برادرتر نزائیده است. برادر چیست؟ عاشق و مرید بگوئید. یک سر موی من از عشق شما خالی نیست.