قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مملکت» ثبت شده است

سلام

احتمالا خاطره‌ی آقا رضای امیرخانی با رهبری و سوال از ایشون که: حضرت آقا آیا شما فکر میکردید روزی رهبر یک مملکت بشید؟، رو شنیده باشید.

اینکه در اون دیدار اجازه سوال کردن داشتن بماند اما اینکه این سوال رو پرسیدن خودش جای تعجب بسیار داره چرا که نیاز به موقعیت سنجی پرسش‌گر داره؛ ولی حس کنجکاوی دونستن سوال این جواب خیلی آدمُ قلقلک میده.

پاسخ رهبر معظم رو به تفصیل از زبان خود آقای امیرخانی در فایل صوتی انتهای مطلب بشنوید، اما بطور خلاصه حضرت آقا در دوران قبل از بلوغ‌‎شون در قنوت نمازهاشون این دعا رو میخوندن: اللهم اجعلنی مجدد دینک و محیی شریعتک، و بعد با خضوع فراوان می فرمایند که ما به اون جاها نرسیدیم متاسقانه ...

قریب به سه سال پیش این خاطره رو شنیدم و هنوز شاخ هایی که بعد از شنیدن این هدف بسیار بسیار بزرگ یک نوجوان بر روی سرم روییدن رو حس می‌کنم :D

حرف من اینه، هدف‌هامون رو بزرگ کنیم تا به آرزوهای کوچیک‌مون برسیم، لااقل!


پ.ن1: هدف با آرزو فرق میکنه، یه وقت دچار اشتباه نشید.

پ.ن2: صرفا هدف از این مطلب شنیدن خاطره شیرین این دیدار بوده و بس.

پ.ن3: این مطلب هم جزء مطالب منتشر نشده بود.

پ.ن4: لینک دانلود صوت دیدار از زبان رضاامیرخانی +++

یاعلی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۷
سیدخلیل