رستگاری دیالوگ های بسیار شسته و تمیزی داشت! ، پاپیون پر از استقامت!
هردو فیلم در ستایش آزادی ساخته شدند!
بازی تیم رابینز در رستگاری با مکمل خودش مرگان فریمن بسیار خوب کار شده بود!
در پاپیون هم استیو مک کویین و داستین هافمن مکمل بودند ولی نه به اندازه تیم و مورگان در رستگاری!
البته این دو فیلم فاصله ی بیست سالهای با هم دارند
ولی وجه مشترک این دو فیلم "تفکر" است!
تفکری که به زعم ما مسلمانان ، بهتر از هفتاد سال عبادت است!
تفکر برای رسیدن به آزادی ، به هدف ، به اینکه قلب انسان نباید سنگ شود!
البته باید توجه داشت که هدف، بسیار بسیار مهم است!
بسا مثل تیم رابینز به اندازه طول 5 تا زمین فوتبال در لوله فاضلاب سینه خیز رفت اما به هدف نرسید!(هرچند او به هدفش رسید)
گرچه آزادی بدون "امید" معنا ندارد!
امیدی که استیو مک کویین در تمام طول عمرش به آن فکر میکرد!
در سکانس آخر فیلم پاپیون که نهایت ناامیدی را برای یک بشر میرساند ، میبینیم:
استیو مینشیند لبه صخره !
به این فکر میکند که چرا قایق مانندی را که ساخته بود ، موج دریا نابودش کرد!.
به موج ها نگاه میکند! ، نگاه میکند و نگاه میکند...
درنهایت متوجه میشود آن موج "یک موج اشتباهی" بوده!
و همین باعث آزادی او پس از سالهل اسیر بودن میشود!.
آیا ما هم به اشتباهات زندگیمان اینطور نگاه میکنیم؟
سخن دراز میشود اگر بخواهم همه ی سکانکس های این فیلم ها را ، دیالوگ به دیالوگ بررسی کنم
اما در نتیجتاً انسان هیچ وقت نباید ناامید شود!:
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٥٣﴾
بگو: «اى بندگان من -که بر خویشتن زیادهروى روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.