یا امام رضا مددی
پنجشنبه, ۷ آبان ۱۳۸۸، ۰۸:۲۲ ق.ظ
چقدر امروز دلت
تنگ شدهو دو چشمت شاید
حجم آن گنبد خوش رنگ شده
و دلت
باز شکسته...
شایدم دور حرم داره بال و پر می گیره!
به دلت گوش بکن
به صدایش ...که کمی لرزان است
او تو را می خواند
آدمک...هان ...برخیز!
دست ها را بگشا
و ببر تا بالا
زیر سقف ملکوت
و دعا کن...شاید
بتوانی از دور
آن دل شکسته ات را ببری
زیر ایوان طلا
اشک هایت شفاف
می چکد چون شبنم
روی قلبت نم نم
با دلی شکسته رفتی اما
وقت برگشت چرا جای دلت خالی بود؟
آن دل شیشه ای شکسته را ..
نکند گم کردی؟
و دلت را...نکند...
تو به من می خندی
و من از برق دو چمشمت فهمم
که دلت را به ضریحش
گره ای سخت زدی
۸۸/۰۸/۰۷