قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

به نام خدا

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۰۴ ب.ظ
سلام

می گفت دو راه بیشتر نیست. یکی بن بست است و دیگری را شهرداری جهت لوله گذاری کنده است.


وقتی حرف زیاد باشد یاباید آنقدر نوشت تا جان آدم بالا بیاید و یا باید آنقدر ننوشت تا آدم غمباد بگیرد و جانش بالا بیاید.

مشکل هم آنجاست که وقتی می خواهی بنویسی دوست داری بازگردی به تمام ننوشته هایت و آنوقت آنقدر ننوشته داری که از نوشتن پشیمان می شوی.

وقتی هم بخواهی از همین حالا بنویسی می مانی که چگونه واضح بنویسی. آخر قرار نیست نوشته هایت محتوا محور باشد بلکه می خواهی مثل مرد حدیث نفس بگویی ولاغیر. و تف به این مثلا مردانگی.

یا علی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۳/۱۷
سیدخلیل

نظرات  (۱)

۱۷ خرداد ۸۹ ، ۱۵:۳۳ دانلود فیلم و سریال
وبلاگ خوبی داری

به من سر بزن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی