قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

بگذار انتخابات تمام شود، بعد پیروز شو!

سه شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۰، ۰۱:۰۱ ب.ظ


از رأی مردم نه
از خون مردم
می خواست رئیس شود

‫همین بود که اعلام پیروزی اش در انتخابات، ربطی به اعلام رسمی
نتیجه ی انتخابات که هیچ، ‫ربطی به پایان انتخابات هم نداشت حتی!

اصلاحات نیاز به خون داشت
و آشوب
باید که زودتر متولد می شد

بماند در تاریخ؛
که مردی برای اولین بار خود را در معرض رأی مردم قرار داد
و هنوز ناظرین و مجریان ‫پای صندوق بودند

‫هنوز مردم برای دادن رای می آمدند و می رفتند
و هنوز رأی گیری تمام
نشده بود، چه رسد به آغاز شمارش آراء ‫
که آن مرد خود را
پیروز انتخابات نامید
و فردا همینان، به رهبر
اشکال کردند
که هنوز نتیجه ی رسمی اعلام نشده، چرا تبریک
گفته است؟
در حالی آن وقت، اغلب صندوق ها شمارش شده بود…

پیراهنان خونین
به خونخواهی دروغین خلیفه ی کشته نشده

آبروی نظام را هدف گرفت…

منبع

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۳/۲۴
سیدخلیل

نظرات  (۱)

بسمـ الله

منتظرتان هستم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی