قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

دل در به در

شنبه, ۴ تیر ۱۳۹۰، ۱۲:۲۰ ق.ظ
یکی انگار داره دل رو
به یه جای غریبی می کشونه
اون که با چادر خاکی
گناهای همه رو می پوشونه
انگاری دست خودم نیست
انگاری داره دلم بازم بهونه
چشه گریون، مثه بارون
می باره اشکای من دونه دونه
تا می خوام پا بزارم رو
عهدی که بسته دلم توی حرم
یکی دستاشو می ذاره
دوباره مثل قدیما رو سرم
نمی ذاره که دوباره
من بمونم و دل در به درم
عمری
این در و اون در زد این دل
به همه جا سر زد این دل اما نشد
هر چی
بی سر و سامون شد این دل
لاله شد، پر خون شد این دل
در وا نشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۴/۰۴
سیدخلیل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی