گفتا
شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۰، ۰۲:۱۱ ب.ظ
گفتم که روی خوبت از من چرانهان است؟
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است!
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بینشان است!
گفتم: مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که: در ره ما غم، نیز شادمانست!
گفتم: فراغ تا کی؟ گفتا که: تا تو هستی!
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همانست!
گفتم که: حاجتی هست، گفتا: بخواه از ما!
گفتم که: غم بیفزا، گفتا که: رایگانست!
گفتم: ز(فیض) بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا: نگاه دارش، غم خانه تو جانست
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است!
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بینشان است!
گفتم: مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که: در ره ما غم، نیز شادمانست!
گفتم: فراغ تا کی؟ گفتا که: تا تو هستی!
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همانست!
گفتم که: حاجتی هست، گفتا: بخواه از ما!
گفتم که: غم بیفزا، گفتا که: رایگانست!
گفتم: ز(فیض) بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا: نگاه دارش، غم خانه تو جانست
۹۰/۰۵/۰۸
به منم سر بزنی خوشحال میشم