مطلب وارده
سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۴۶ ب.ظ
می گوید*: دستت را مشت کن
می کنم
می گوید: شنیده ای که قلب انسان اندازه مشت دستش است؟؟
نگاه می کنم
می گوید: مشتت را ببین ، قلبت همین قدر است . خودت بسنج تحمل وزن چند سال حرف تلنبار شده را دارد. بیشتر از ظرفیتش شد قلبت سنگین می شود. قلب که سنگین شود پروازش سخت می شود، دور میشود از سبکی و آرامش خدا. ببین حرف هایی که برایشان قلبت را سنگین می کنی ارزشش را دارد یا نه. بریز بیرون حرف هایی که ارزشش را ندارد.
دهان باز می کنم حرفی بزنم ولی باز پشیمان میشوم
با خودم می گویم این حرف هم روی حرف های تلنبار شدهٔ قبل
یک روز همه را با هم بیرون میریزم
ولی نمی دانم آن روز میرسد یا نه ، به موقع میرسد یا نه
*از مکالمات خودم با خودم
نمی دانم چه می خواهم بگویم؛
زبانم در دهان باز،بسته است
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ پروازم شکسته است!
می کنم
می گوید: شنیده ای که قلب انسان اندازه مشت دستش است؟؟
نگاه می کنم
می گوید: مشتت را ببین ، قلبت همین قدر است . خودت بسنج تحمل وزن چند سال حرف تلنبار شده را دارد. بیشتر از ظرفیتش شد قلبت سنگین می شود. قلب که سنگین شود پروازش سخت می شود، دور میشود از سبکی و آرامش خدا. ببین حرف هایی که برایشان قلبت را سنگین می کنی ارزشش را دارد یا نه. بریز بیرون حرف هایی که ارزشش را ندارد.
دهان باز می کنم حرفی بزنم ولی باز پشیمان میشوم
با خودم می گویم این حرف هم روی حرف های تلنبار شدهٔ قبل
یک روز همه را با هم بیرون میریزم
ولی نمی دانم آن روز میرسد یا نه ، به موقع میرسد یا نه
*از مکالمات خودم با خودم
نمی دانم چه می خواهم بگویم؛
زبانم در دهان باز،بسته است
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ پروازم شکسته است!
۹۱/۰۳/۳۰
تـــــاوان حرفــــهایی که نمی تونی بـــــگی...
تــــــارهای سفیـــــــدیـه که....
یه شَبـــه لابلای موهــــــــات به وجــــود میــــــاد