قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

دیر نوشت

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۲۶ ب.ظ
رمضان نوشت:

بعضی ها در رمضان الکربم غذای جسمشان تامین نشد اما چنان روحشان تامین شد که به شرط حیات! تا سال آینده شارژ هستند.

آنچنانی ابصار خود را فروبستند که تا یکسال دلخوشند به تحقق وعده های الهی !

آنچنانی زبان خود را کنترل کردند که تا یکسال دلخوشند به تحقق وعده های الهی!

اما حیف ؛

بعضی ها روحشان تامین نشد ،

یعنی زخمشان خوب نشد که هیچ ، تازه تر شد . چرا که در این مهمانی دست خالی آمدند و دست خالی تر برگشتند.

سید حمیدرضا برقعی در قبله مایل به تو میگوید:

زخمی ام ، التیام میخواهم

التیام از امام میخواهم...


دل نوشت:

بسی رنج بردم از این گنگی زبان! از بی شرحی صدر ، از میسر نبودن کارم .

حکمت دیر گره گشایی از زبان را نمیدانم ، شاید دانستن حکمتش معادل با همان شرح صدر باشد.

.

.

.

باز مانده ام چه بگویم ، بازمیگردم به همان نقطه اول : رب شرح لی صدری

همین.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۹
سیدخلیل

رمضان نوشت

نظرات  (۲)

بسی رنج بردم از این گنگی زبان! از بی شرحی صدر ، از میسر نبودن کارم .

حکمت دیر گره گشایی از زبان را میدانم و به حسرت میدانم
سرگرم شدن من به دنیا

رمضان من را ببخش که اون جور که شایسته تو بود نبودم
که حرمت تو را نگه نداشتم
خوش به حال اون دسته اولب . اسحاق رهنما هم می گوید :
ربنا من شکسته کشکولم قبل اطعام ظرف تازه بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی