قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

آستان بوس خود خطاب‌م کن
بد حسابم ولی حساب‌م کن


امام رضا - پروآما


نخل زردم ، جوانه می‌خواهم
کفترم ، آب و دانه می‌خواهم
بر فراز مناره‌های حرم
گوشه‌ای باز لانه می‌خواهم
روی پرهای من بزن مهری
بی‌نشانم نشانه می‌خواهم
کفتر خانگی این حرمم
دانه از اهل خانه می‌خواهم
در کنار رواق دارالزهد
منزلی جاودانه می‌خواهم
از شما روز اول هر ماه
مثل مردم سرانه می خواهم

خانه جز این حرم نمی‌خواهم
پر پرواز هم نمی‌خواهم

آستان بوس خود خطاب‌م کن
بد حسابم ولی حساب‌م کن

بِرکه‌ی خشکم و گل آلودم
کوثر معرفت ، گلاب‌م کن
قَسم‌ت می‌دهم به جان جواد
بعد اگر خواستی جواب‌م کن
کرمت گر اجازه داد آقا
پیش چشم همه خراب‌م کن
من شبیه دعای بی‌روحم
روح ادعیه مستجاب‌م کن

ای خداوند عشق یا احساس
نظری کن به خاطر عباس

درد من را تو خوب می‌دانی
حق همسایه را تو خوب می‌دانی
حق همسایه جا نیاوردم
نیست این شیوه‌ی مسلمانی
ولی اِی با وفا پناهم ده
هرچه باشد تو از بزرگانی
لحظه‌ای که جنازه‌ام آمد
وایِ من گر که رو بگردانی
یوسف اَر ماه کنعان بود
تو مه آسمان ایرانی
وای آقا چقدر می آید
به تو لفظ شریف سلطانی


گفته‌ام هر کنار در هر سو
ضامن‌م هست ضامن آهو


علی زمانیان

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۵۲
سیدخلیل

عاشق ابر و مه‌ام

عاشق باران

با تو ...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۲ ، ۰۹:۳۶
سیدخلیل

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم

یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم


قیصرجان ، یادت همیشه در یادها زنده باد ، بلکه در قلب‌ها...

هشت آبان ، سالگرد پرکشیدن قیصر ،به یادش فاتحه میخوانم و اشعارش را... +

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۲ ، ۲۱:۰۲
سیدخلیل

دلم خواست ...

من که تو را فقط از تصاویر دیده ام  ، یک بار هم  از بین جمعیت ، که هیچکدام اصلا حساب نیست.


چفیه جای خود ؛

دلم خواست فقط در کنارت باشم ، برای چند لحظه ، حتی اگر جانی نماند در تن‌م.


حضرت آقا


همسایه‌های کشورم از نبود کسی چون تو ، در رنج و عذاب‌اند .

باش تا ظهور حضرت منجی!


پ.ن: تو عکس درسته یه زن کنار حضرت آقا هست ولی زن و مرد که فرقی نداره :دی

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۲ ، ۲۱:۰۲
سیدخلیل
یک :
مورچه‌ای را دیدم
روی آب راه می‌رفت
آرام ، آرام ، آرام ...
شاید  بخاطر بی‌گناهی‌اش بود...

دو :
کلاغی را دیدم
یک پا نداشت
بال‌هایش اما
سالم بودند
شاید اینطور با خدا معامله کرده بود:
یک پا در مقابل یک بال ...
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۲۷
سیدخلیل

این‌روزها مردمی ناآرامند ، مردمی شامل کودکان و زنان !افزودن تصویر از طریق آدرس

اگر سوریه یکی از چندکشور همراه ما در جنگ تحمیلی 8 ساله  - در مقابل عراق و 35 کشور دیگر - نبود باز هم انسانیت اجازه نمی‌داد ساکت بود و ساکت نشست.


همین خبر حمله آمریکای صلح‌طلب! (بخوانید جهان‌خوار ) کافی‌ست تا یک کودک آرامش خود را از دست بدهد.

کودکی که در شهر ما ، این‌روزها ، در فکر کیف و کفش مدرسه است. پدر و مادرش در فکر سرویس رفت و برگشت به مدرسه هستند تا بلکه کودک خود سختی نکشد! ، حداقل امنیت را برایش فراهم کنند ...


سوریه را دریابیم.


طراح: لثارات - ابراهیم علی‌پور


اینجا را بخوانید.

اینجا را ببینید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۴۹
سیدخلیل

گفتگوی حضرت اباعبدالله(ع) با حضرت عباس در آخرین لحظات عمر حضرت عباس ، از کتاب سقای آب و ادب ، نوشته‌ی سیدمهدی شجاعی:


  •  هرگاه پیش رویم راه می‌رفتی ، قلبم می‌شکفت و دلم می‌گفت: لاحول و لاقوة الاّ بالله.
  •   همه عمر زنگار از وجودم می‌زدودم تا شما را دمی به تجلی بنشینم.

  •  بعد از پدر، دلیرتر از تو ندیدم.
  •  شاگردی‌ام به کمال رسیده است در آستان شما.

  •  مادر دهر از تو برادرتر نزائیده است.
  •  برادر چیست؟ عاشق و مرید بگوئید. یک سر موی من از عشق شما خالی نیست.

فصل عباسِ حسین ، ص108.
 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۳
سیدخلیل

دو نقل از کتاب کوچک از رنجی که می‌بریم نوشته استاد جلال آل احمد :

وقتی اسد از تبعیدگاه مورد علاقه! خود نامه می‌نویسد:

  • ما خیلی چیزهای از دست رفته داریم. خیلی چیزها را از دست داده‌ایم. خودت در آن چند روز خیلی از آنها را برای ما گفتی : شاید خودت فراموش کرده باشی: اما من خیلی مغبون نیستم . مادرم سرانجام می‌مرد. فکر می‌کنم شاید اصلا برادر هم نداشته‌ام. آدم فراموش کار است. اگر هم نباشد ، اقلاً می‌تواند خود را به فراموشی بزند. ص56
وقتی عکاس از زندگی خود و علت سوختگی لب و دهان خود می‌گوید:
  • آخه مگه چقد میشه جون کَند؟ این هم حدی داره. من الان چهل و پنج سالمه ، چهل و پنج سال!. اون بیست سال اول رو که ولش کن. من از بیست و پنج سال دیگه‌ش‌ هم بیست سال‌ش رو انتظار کشیدم ، بیست سال انتظار! . فقط پنح سال برام باقی می‌مونه. ص132
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۱۲
سیدخلیل

دو نقل از کتاب استخوان خوک و دست‌های جذامی نوشته مصطفی مستور (برگزیده جایزه‌ی ادبی اصفهان به عنوان بهترین رمان سال 1383)

  • دانیال گفت : فرض دوم زنی در کار نیست .
    تلویزیون برنامه کودک پخش می کرد . " اگه زنی در کار نباشه ، عشقی هم در کار نیست . شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطل اند . اگه روزی زن ها بخواند از این جا برند ، تقریبا همه ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند . اما اگه قرار باشه مردا برند چی ؟ "
    اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند بهت قول میدم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت کاری های دیگه است رو با خودشون میبرند . دنیا عینهو گوشت خرگوش می مونه . نصف حلال نصف حرام . زن نصفه ی حلال دنیاست . هر چی کثافت کاری و گند کاری هست توی مردهاست . هرکی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه . تاریخ رو بخونه . تلویزیون تماشا کنه .
  • حامد به بخاری که از قهوه‌ها بلند می‌شد نگاه کرد. «می‌گه منظورم اینه که هر عکس محصول روح و ذهن عکاسه و اگه عکاس دیگه‌ای قرار بود با همون دوربین از همون سوژه عکس بگیره، حتماً نتیجه چیز دیگه‌ای می‌شد. می‌گه هرچند ظاهرا عکاس توی عکس غایبه، اما اگه عکاس به معنای حقیقی عکاس باشه شخصیت و هویتش به شدت و قوت توی عکس حضور داره. انگار همیشه تکه‌ای از روح عکاس گیر کرده توی عکس. در واقع اعتقاد داره که حضور عکاس در عکس حتی از حضور سوژه هم بیش‌تره، چون این عکاس بوده که تونسته اون شکل از ترکیب‌بندی، نور، زاویه‌ی دید و رنگ و بقیه‌ی جزئیات رو توی عکسش به وجود بیاره . کاری که به عقیده‌ی استاد ما از عکاس دیگه‌ای ساحته نیست. خودش می‌گه این یه نوع نگاه صوفیانه ست به عکاسی.»

پ.ن1: عنوان مطلب از امام علی‌بن ابی‌طالب

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۰
سیدخلیل

قرآن به من و شما نصیحت می‌کند پندپذیر باشیم:

وَلَقَدْ یَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّکْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ‌ (قمر 17و22و32و40)

پندپذیری از خودش ،

نه یک بار بلکه چهار بار در سوره مبارکه قمر مستقیما بیان می‌کند.

لطفا پندپذیر باشیم !



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۲
سیدخلیل